هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، فراق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند برق، باد، خرمن جان، فرهاد و بلبل غمزده، احساسات عمیق خود را نسبت به از دست دادن معشوق بیان می‌کند. متن پر از اندوه و حسرت است و تأکید می‌کند که چگونه عشق می‌تواند هم نور باشد و هم تاریکی.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شاعرانه قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۹۱

سرو من برق صفت آمد و چون باد برفت
سوخت صد خرمن جان و ز همه آزاد برفت

او که هنگام سفر گفت فرامش نکنم
خود چنان رفت که نام منش از یاد برفت

رفت از دیده چراغ و دل من تیره بماند
بر من سوخته دیدی که چه بیداد برفت

دید ایدوست که از سنگدلیهای فلک
جان شیرین بچه شکل از بر فرهاد برفت

گل برفت از چمن و غلغل عشاق بماند
بلبل غمزده را قوت فریاد برفت

آنچه چون غنچه دل تنگ من اندوخت بصبر
آه کز فرقت آن گل همه بر باد برفت

اهلی دلشده در فرقت آن سرو بسوخت
چون گیا کز سر او سایه شمشاد برفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.