۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۳

شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست
کم شادی ییست این که دل من حزین ازوست

بر ما نظر بگوشه چشمی نمیکند
ما را اگرچه چشم وفا بیش ازین ازوست

او قصد کشتن از پی ناکامی ام کند
غافل ازین که کام دل من همین ازوست

در حسن کی به خرمن گل نسبتش رواست
خورشید من که خرمن خوشه چین ازوست

آن پاکدامن آینه اش بی غبار باد
کاین پاکدیده را نظر پاک بین ازوست

اهلی بهوش باش که در جام گردش است
زهر هلاک و دل طمعش انگبین ازوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.