هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و سوز دل سخن می‌گوید. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از ملامت ناصح می‌گوید و عشق را بالاتر از هر هنری می‌داند. او تمام وجودش را نثار معشوق می‌کند و از تیغ عشق سخن می‌گوید. در نهایت، شعر به زیبایی‌های معشوق و اهمیت عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «تیغ» و «سوز دل» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۰۵

شمعی که ز سوز دل گرمش خبری هست
زان است که با عاشق خویشش نظری هست

ناصح چه ملامت کنی ام روی نکو بین
جز روی من و روی تو روی دگری هست

گفتی که کباب از جگرت میکنم امشب
از چشم بد مست کسی را جگری هست؟

عقل و دل و دین جمله نثار قدمت شد
ور کار بجان میرسد آنهم قدری هست

دارند سری با سر تیغت همه عالم
تو تیغ برآور که مرا نیز سری هست

صاحب نظران قدر دو رخسار تو دانند
بیدیده چه دانست که شمس و قمری هست

اهلی همه کس عیب تو از عشق کند لیک
مشنو بجز عشق کسی را هنری هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.