۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۶

ناله من جان غم پرورد میداند که چیست
زخم دل سخت است صاحب درد میداند که چیست

مست ناز است آن بت سنگین دل فارغ ز عشق
کافرم گر آه گرم و سرد میداند که چیست

گرچه لیلی همچو مجنون چاشنی از عشق یافت
عاشقی لیلی چه داند مرد میداند که چیست

موجب وصل طبیب ماست روی زرد ما
خسته دل قدر روی زرد میداند که چیست

قدر اهلی را که میداند که گرد راه اوست
او که گرد انگیخت هم در گرد میداند که چیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.