هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان عشق و دلدادگی به معشوقی الهی یا انسانی می‌پردازد. شاعر در این غزل، معشوق را بی‌همتا و درد او را بی‌نظیر توصیف می‌کند. او عاشقان را به سگانی تشبیه می‌کند که پاسدار عشق هستند و از خواب و آرامش بی‌بهره‌اند. همچنین، شاعر از فداکاری در راه عشق سخن می‌گوید و معتقد است که هیچ کیمیاگری بهتر از رنج عشق وجود ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰۷

نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست
در زمین و آسمان یکذره بی درد تو نیست

کار بیداران عشقت پاسبانی چون سگ است
خواب راحت شیوه مستان شبگرد تو نیست

نخل طوبی گرچه آب چشمه خورشید خورد
در لطافت همچو سرو سایه پرورد تو نیست

کی خوری می از کف من گر بجای باده هم
جان شیرین در قدح ریزم که در خورد تو نیست

مرد عشقت کی بود؟ آن کز زن هندو کم است
عاشقی کو زنده در آتش نشد مرد تو نیست

ایدل بیمار تا کی کیمیا جویی ز خلق
کیمیایی خوشتر از رخساره زرد تو نیست

شکر کن اهلی که گر خاک رهی در کوی او
دامن آن پاک را آلایش از گرد تو نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.