هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و ناکامی‌های خود می‌گوید. او از سوختن در آتش غم، بی‌وفایی معشوق، و بی‌ثمر بودن تلاش‌هایش سخن می‌گوید. در نهایت، تنها مهر و وفا را ارزشمند می‌داند و دیگر چیزها را بی‌ارزش می‌شمارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمگین است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۰۹

سوختیم از غم و این آتش پنهان همه هیچ
همه داغیم ز خوبان و بر ایشان همه هیچ

غنچه بخت مرا هیچ گل آخر نشکفت
زخمهای جگر و چاک گریبان همه هیچ

با حریفان دگر یار شد آن گل چه شگفت
سعی باد و نفس مرغ سحر خوان همه هیچ

در سرم بود که در پای تو ریزم دل و جان
وه که از داغ تو شد کار دل و جان همه هیچ

بجز از مهر و وفا هیچ نماند اهلی
تخت و بخت و زر و مال و سر و سامان همه هیچ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.