هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. او از وعده‌های بی‌ثمر، جراحت دل و آرزوی دیدار یار می‌نالد، اما در نهایت به تسلیم و پذیرش این درد می‌رسد. همچنین، اشاره‌ای به اهمیت حضور معشوق و بی‌ارزشی دنیا بدون او دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۱۰

نصیب ما نشد از وصل یار جز غم هیچ
بوعده یی ز دهانش خوشیم آنهم هیچ

بیا که تجربه کردیم و غیر دیدن تو
جراحت دل ما را نبود مرهم هیچ

ببوسه یی دل بیچاره یی بدست آور
کزان شکر که تو داری نمیشود کم هیچ

تو نوبهار دل و جان عاشقی بازآ
که در جهان نتوان یافت بی تو خرم هیچ

ز بزم ما شرف صحبت تو مقصودست
بهشت اگرنه مشرف بود به آدم هیچ

بیار باده بگو باد برد عالم را
که پیش همت اهلی است هردو عالم هیچ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.