هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که به موضوع عشق، رنجهای آن و جستجوی معشوق میپردازد. شاعر از دردهای عشق و تلاش برای یافتن معشوق سخن میگوید و اشاره میکند که راه عشق همواره آسان نیست و هرکس به دنبال چیزی در این مسیر است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جستجو نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۱۷
مستان تو گر باغ و بهاری طلبیدند
از درد سر خلق کناری طلبیدند
هرکس که درین بادیه کشته چو مجنون
هر پاره او در سر خاری طلبیدند
راه همه در معرکه عشق بتان نیست
کاین قوم ز صد خیل سواری طلبیدند
می باد گران خور که مرا پاس تو کارست
در کوی تو هرکس پی کاری طلبیدند
بی روی تو مشنو که بشمع مه و خورشید
از اهلی گمگشته غباری طلبیدند
از درد سر خلق کناری طلبیدند
هرکس که درین بادیه کشته چو مجنون
هر پاره او در سر خاری طلبیدند
راه همه در معرکه عشق بتان نیست
کاین قوم ز صد خیل سواری طلبیدند
می باد گران خور که مرا پاس تو کارست
در کوی تو هرکس پی کاری طلبیدند
بی روی تو مشنو که بشمع مه و خورشید
از اهلی گمگشته غباری طلبیدند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.