۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۰

شاهان اگر بصحبت رندان نظر کنند
شاید که نازو سروری از سر بدر کنند

با دشمنان عتاب بود مصلحت ولی
با دوستان بچشم عنایت نظر کنند

خون دلم چنین که دو لعل تو میخورند
دل رفت و رخنه عاقبتم در جگر کنند

مارا بهشت صحبت پیرست و جام می
طفلان راه میل به شیر و شکر کنند

اهلی مگوی شرح غم خود به گلرخان
ایشان کجا تحمل این درد سر کنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.