۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۳

گرچه در پای تو ای شمع بسی سوخته اند
همه این سوختگی ها ز من آموخته اند

عاشقان از غم خال تو چو موران حریص
در درون خرمنی از تخم غم اندوخته اند

آتش آه من سوخته دل سهل مبین
که چراغ فلک از آه من افروخته اند

بنده مردم رندم که ببازار جهان
بدو عالم سر یکموی تو نفروخته اند

دیده دل بگشا اهلی و غافل منشین
که حسودان بشکست تو نظر دوخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.