۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۴

گر حسن و دلبری بتو مهپاره داده اند
چشمی بماهم از پی نظاره داده اند

آندم که خورده اند دو لعل تو خون ما
یک جرعه هم بنرگس خونخواره داده اند

ما کشته توایم و ترا از برای ما
این نخل قامت و گل رخساره داده اند

آن ساقیان که باده مقصود میدهند
خون دلی بعاشق بیچاره داده اند

اهلی هلاک نیستی و بی نشانی
کانجا نشانش از دل آواره داده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.