هوش مصنوعی:
این شعر از فراق و جدایی سخن میگوید و تلخی ناشی از دوری از معشوق را بیان میکند. شاعر از عشق نافرجام، دلسوزی، و تنهایی مینالد و به مفاهیمی مانند بختِ ناسازگار، رها کردن دین برای عشق، و ماندن در آتش فراق اشاره دارد. در پایان، او از محرومیت خود از وصال معشوق و ماندن در اندوه سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانهی عمیق و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی اشارات مانند 'ترک دین گرفتن' و 'بت شدن' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح داشته باشد. بنابراین، مناسبترین رده سنی برای درک بهتر مفاهیم، نوجوانان و بزرگسالان است.
شمارهٔ ۴۴۵
وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند
وان چاشنی چو شیره جان در مذاق ماند
نیک اختران بر اوج شرف همچو آفتاب
بخت ستاره سوخته در احتراق ماند
من ترک دین گرفتم و یکرنگ بت شدم
زاهد نبود یکدل از آن در نفاق ماند
جان در هوای کوی تو از من برید دل
تا حشر در میان من و جان فراق ماند
شد در حریم وصل جهانی به اتفاق
محروم اهلی از دل بی اتفاق ماند
وان چاشنی چو شیره جان در مذاق ماند
نیک اختران بر اوج شرف همچو آفتاب
بخت ستاره سوخته در احتراق ماند
من ترک دین گرفتم و یکرنگ بت شدم
زاهد نبود یکدل از آن در نفاق ماند
جان در هوای کوی تو از من برید دل
تا حشر در میان من و جان فراق ماند
شد در حریم وصل جهانی به اتفاق
محروم اهلی از دل بی اتفاق ماند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.