هوش مصنوعی:
متن داستان مردی فقیر را روایت میکند که جز نان و پیاز چیزی برای خوردن ندارد. وقتی از او خواسته میشود که از سفره دیگران غذا بیاورد، او با شرم و ترس این کار را انجام میدهد اما در نهایت مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. او از وضعیت خود ناراحت است و به این فکر میکند که چگونه میتواند از این شرایط رهایی یابد. متن تأکید میکند که بهتر است با تلاش خود زندگی کند تا اینکه به لطف دیگران وابسته باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی عمیق است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، موضوعاتی مانند فقر، شرم و تلاش برای بهبود شرایط زندگی، بیشتر برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مرتبط است.
حکایت
یکی نان خورش جز پیازی نداشت
چو دیگر کسان برگ و سازی نداشت
کسی گفتش ای سغبهٔ خاکسار
برو طبخی از خوان یغما بیار
بخواه و مدار ای پسر شرم و باک
که مقطوع روزی بود شرمناک
قبا بست و چاپک نوردید دست
قبایش دریدند و دستش شکست
همی گفت و بر خویشتن میگریست
که مر خویشتن کرده را چاره چیست؟
بلا جوی باشد گرفتار آز
من وخانه من بعد و نان و پیاز
جوینی که از سعی بازو خورم
به از میده بر خوان اهل کرم
چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش
که بر سفرهٔ دیگران داشت گوش
چو دیگر کسان برگ و سازی نداشت
کسی گفتش ای سغبهٔ خاکسار
برو طبخی از خوان یغما بیار
بخواه و مدار ای پسر شرم و باک
که مقطوع روزی بود شرمناک
قبا بست و چاپک نوردید دست
قبایش دریدند و دستش شکست
همی گفت و بر خویشتن میگریست
که مر خویشتن کرده را چاره چیست؟
بلا جوی باشد گرفتار آز
من وخانه من بعد و نان و پیاز
جوینی که از سعی بازو خورم
به از میده بر خوان اهل کرم
چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش
که بر سفرهٔ دیگران داشت گوش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.