هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق شدید و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر عمیق معشوق بر خود می‌نویسد، از نگاه معشوق که دلش را ربوده تا تلاش بی‌ثمرش برای رسیدن به وصال. همچنین، از قدرت عشق و دیوانگی ناشی از آن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند درد فراق و دیوانگی عشق نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.

شمارهٔ ۴۵۸

ایکه رخسارت ز روی لاله آب و رنگ برد
دامن پاک تو از آیینه دل زنگ برد

کوهکن در کوه جوی شیر اگر بردی چه شد
چشم خون افشان من صد جوی خون در سنگ برد

کعبه وصلت بپای سعی من بس دور بود
جذبه عشق توام هر لحظه صد فرسنگ برد

او که بود از شیر مردی پارسایی دعویش
تا نگه کرد آهوی چشمت دلش از چنگ برد

ناله دلسوز اهلی را که داند شرح کرد؟
زانکه شد دیوانه هرکس بدین آهنگ کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.