هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از رفتن خوبان از گلشن و صحرا، حیرت از زیبایی خط و لعل، رفتار صوفیان و نازکدلان، و رفتن مردم به تماشای عاشقان و دنیا پرسش می‌کند. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق و رفتارهای مختلف افراد در مقابل آن ابراز تعجب و گاه نارضایتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به عشق و رفتارهای اجتماعی نیازمند درک و تجربه بیشتری است.

شمارهٔ ۴۶۱

خوبان بگلشن از نظر ما چه میروند؟
چون خانه پرگل است بصحرا چه میروند؟

در حیرتم که با خط یا قوت لعل تو
گل عارضان بحسن خط از جا چه میروند؟

آن صوفیان که منکر سودا و مستی اند
خود در سماع و رقص بسودا چه میروند؟

نازک دلان که طاقت خاری نیاورند
در گلستان آن گل رعنا چه میروند؟

غیرت برم که درگه خونریز عاشقان
بیدرد مردمان بتماشا چه میروند؟

خوش میکندد غارت دین زلف و خمال او
کافر دلان نگر که بیغما چه میروند؟

اهلی بگو که با رخ همچون بهشت او
این قوم گمره از پی دنیا چه میروند؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.