هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، امید، ناامیدی و انتظار سخن میگوید. شاعر از دلشکستگی و آرزوهای برآوردهنشده مینالد و به یاد یار و وصال او حسرت میخورد. همچنین، اشارههایی به می و مینوشی و دوری از معشوق دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، برخی اشارات مانند مینوشی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۴۷۱
از گرد راه دل بامید تو شاد بود
کایی مگر سوار دریغا که باد بود
مردم چو قصد پرسش من کردی ای طبیب
قصد تو خود هلاک من نا مراد بود
نگشود از ابروی تو دلم گرچه زان کمان
چشم امید منتظر صد گشاد بود
ساقی من آن نیم که تو جامی مگر دهی
این جرعه شراب ز یاران زیاد بود
اهلی کجا و یاد وصال تو از کجا
این بس بود که در خیال تو آمد بیاد بود
کایی مگر سوار دریغا که باد بود
مردم چو قصد پرسش من کردی ای طبیب
قصد تو خود هلاک من نا مراد بود
نگشود از ابروی تو دلم گرچه زان کمان
چشم امید منتظر صد گشاد بود
ساقی من آن نیم که تو جامی مگر دهی
این جرعه شراب ز یاران زیاد بود
اهلی کجا و یاد وصال تو از کجا
این بس بود که در خیال تو آمد بیاد بود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.