هوش مصنوعی:
شاعر از ناکامیها و نارضایتیهای خود در زندگی میگوید. او از بیوفایی دنیا و مردم شکایت دارد و احساس میکند که تلاشهایش برای عشق و دوستی بیپاسخ مانده است. همچنین، از دوری معشوق و رنجهای عاشقانه سخن میگوید و از تقدیر و بخت ناگوار خود گله میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدیهای وجودی در این شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و نارضایتی از زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۷۲
دور فلک که جام مرادم نمیدهد
هرگز چو خلق هم دل شادم نمیدهد
من با بتان وفا کنم ایشان جفا کنند
یارب چه شد که عدل تو دادم نمیدهد
پیوند مهر میکنم از بخت خود مدام
با دلبری که هیچ گشادم نمیدهد
میرم بیاد آن لب و وه کاین دل خراب
یک لحظه نگذرد که بیادم نمیدهد
اهلی چو صید یار شوی تشنه لب بمیر
کاین قاتل تو آب به آدم نمیدهد
هرگز چو خلق هم دل شادم نمیدهد
من با بتان وفا کنم ایشان جفا کنند
یارب چه شد که عدل تو دادم نمیدهد
پیوند مهر میکنم از بخت خود مدام
با دلبری که هیچ گشادم نمیدهد
میرم بیاد آن لب و وه کاین دل خراب
یک لحظه نگذرد که بیادم نمیدهد
اهلی چو صید یار شوی تشنه لب بمیر
کاین قاتل تو آب به آدم نمیدهد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.