هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر عشق بی‌قید و شرط به معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که عشق واقعی فراتر از دین و آیین است و نمی‌توان آن را با قوانین مرسوم محدود کرد. او از طبیعت و عناصری مانند گل و میوه‌ها به عنوان نمادهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند و بر اهمیت پاکی و صفای باطن برای درک عشق حقیقی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به طور کامل درک شوند.

شمارهٔ ۴۷۷

ترک دین بهر تو چون عاشق مسکین ندهد
کفر باشد که برای تو کسی دین ندهد

رسم عادت بهل ایخواجه که افتاده عشق
ترک معشوق پی ملت و آیین ندهد

دست در دامن گل زن که خس و خار چمن
گر صدش آب دهی سنبل و نسرین ندهد

هم می کوثر و هم آب عنب جوی که دوست
نه کریمی است که گر آن ندهد این ندهد

تا نشویی دهن از سرکه ابرو ترشان
هرگزت ساقی ما شربت نوشن ندهد

طوطی ساده دل آموخت ز آیینه سخن
کس بمرغ چمنی عشق تو تلقین ندهد

قصه شوق بگو اهلی و اندیشه مکن
سخن راست کرا زهره؟ که تمکین ندهد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.