هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی از حافظ است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و درد فراق و عشق نافرجام را بیان می‌کند. او از آرامش و آسایشی که تنها با حضور معشوق ممکن است سخن می‌گوید و از رنج‌های عاشقی شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عاشقی و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۸۱

کی از لعل تو جان من بیک دیدن بیاساید
بیا لب بر لب من نه که جان من بیاساید

ترا کاین گلشن خوبی بود از رخ چه کم گردد
گر از نظاره مسکینی ازین گلشن بیاساید

تو در آسایش عیشی مدام از خرمن خوبی
بهل تا خوشه چینی هم ازین خرمن بیاساید

چو بخت سبزت ایشمشاد قد داد این سرافرازی
سزد کز سایه ات خلقی به پیرامن بیاساید

کنون کز عاشقی کارم همه عمرست خون خوردن
عجب گر جان من یکدم ز خون خوردن بیاساید

جهان تیره را اهلی، که خواهد بی پریرویان
مگر دیوانه یی خواهد که در گلشن بیاساید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.