هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از حسرت و اشتیاق عاشق به معشوق سخن میگوید. شاعر از نگاه کوتاه معشوق، رنج عشق و بیقراری خود میگوید و آرزو میکند که معشوق برای لحظهای به او توجه کند. همچنین، او از محبت بیپایان خود میگوید و اینکه حتی اگر معشوق او را تحقیر کند، باز هم عشقش پابرجاست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۴۸۵
گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود
کی را مجال یک نظر از تندی خویش بود
مژگان پرخون عاشقش گل را چه بیند کز جگر
چون ارغوان پر گاله یی بر هر سر مویش بود
آن گلشن خوبی که در نگشود بر باد صبا
گویا نمیخواهد که کس آسوده از بویش بود
لاف محبت چون زنم چون ننگ ناید از منش
آنکس که گر خواند سگم ننگ از سگ کویش بود
یارب به بینم ساعتی کان آفتاب نیکویان
از اوج ناز آید فرو میلی بدین سویش بود
من پیر عاشق پیشه ام جور جوانان خوش کشم
کانکس که نیکو روی شد کی نیکی خویش بود
دوری نباشد گر کند جان در سر و کار نظر
اهلی که خصم جان او چشم بلاجویش بود
کی را مجال یک نظر از تندی خویش بود
مژگان پرخون عاشقش گل را چه بیند کز جگر
چون ارغوان پر گاله یی بر هر سر مویش بود
آن گلشن خوبی که در نگشود بر باد صبا
گویا نمیخواهد که کس آسوده از بویش بود
لاف محبت چون زنم چون ننگ ناید از منش
آنکس که گر خواند سگم ننگ از سگ کویش بود
یارب به بینم ساعتی کان آفتاب نیکویان
از اوج ناز آید فرو میلی بدین سویش بود
من پیر عاشق پیشه ام جور جوانان خوش کشم
کانکس که نیکو روی شد کی نیکی خویش بود
دوری نباشد گر کند جان در سر و کار نظر
اهلی که خصم جان او چشم بلاجویش بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.