هوش مصنوعی:
این شعر از درد عشق و غم سخن میگوید و اشاره میکند که بدون تحمل رنج و سبکروحی، رسیدن به مقامات عالی ممکن نیست. همچنین، از بیقراری عاشق و سوختن دل در فراق یار میگوید و در پایان به تنهایی و غمانگیزی زندگی بدون معشوق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۹۴
آه گر می ز غمت عاشق غمناک نزد
که ز سوزش دگری جامه بتن چاک نزد
پر گرانجان مشو ایخواجه که روح الله هم
تا سبکروح نشد پای بر افلاک نزد
کشته صید گه عشق سرافراز نشد
تا سرش دست بر آن حلقه فتراک نزد
کس چراغی شب غم بر ره مجنون ننهاد
تا ز سوز دل خود شعله بخاشاک نزد
بی تو اهلی چو بسر خاک کند نیست عجب
عجب آنست که بر دیده چرا خاک نزد
که ز سوزش دگری جامه بتن چاک نزد
پر گرانجان مشو ایخواجه که روح الله هم
تا سبکروح نشد پای بر افلاک نزد
کشته صید گه عشق سرافراز نشد
تا سرش دست بر آن حلقه فتراک نزد
کس چراغی شب غم بر ره مجنون ننهاد
تا ز سوز دل خود شعله بخاشاک نزد
بی تو اهلی چو بسر خاک کند نیست عجب
عجب آنست که بر دیده چرا خاک نزد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.