هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند می، گل، شمع، و ناوک، به بیان احساسات عمیق عاشقانه، رنج‌های عشق، و رابطه‌ی عاشق و معشوق می‌پردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند تسلیم در برابر عشق الهی و دوری از دنیای مادی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ی این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها مانند 'خنجر قصاب' یا 'نیش زهر' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۹۸

شوخی که خون من چو می ناب مبخورد
شاخ گلی است کز دل من آب میخورد

هرگه فکند بر گل رخ زلف تابدار
مارا چو شمع رشته جان تاب میخورد

دل باخراش ناوک او خوش بود مرا
عود آنزمان خوش است که مضراب میخورد

باور مکن که گوشه نشین گشت چشم او
مست است و می بگوشه محراب میخورد

دل صید زخم دار وز دست و زبان خلق
هرجا که رفت ناوک پرتاب میخورد

بهر خدا مگوی بدشمن حدیث تلخ
کاین نیش زهر بر دل احباب میخورد

اهلی ز اضطراب تو دانی که آگه است
صیدی که تشنه خنجر قصاب میخورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.