هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از دل‌های سوخته، غم‌های دیرینه، و ستم‌های روزگار می‌نالد و در نهایت به عرفان و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۱۶

دل کارزوی وصل تو در سینه او بود
تیغ تو کلید در گنجینه او بود

چون لاله بهر دل که نگه کردم ازین باغ
داغ کهنش از غم دیرینه او بود

ماهیت خورشید چو دریافتم آخر
عکسی ز جمال تو در آیینه او بود

آه از ستم چرخ که با هرکه نشستم
گویا غم عالم همه در سینه او بود

آن شیخ که میگفت که ما فاسق و مستیم
فسق همه در یک شب آدینه او بود

ای برهمن از خرقه چو صوفی بدر آمد
زنار تو یکموی ز پشمینه او بود

غافل مشو از اهلی مسکین که همه عمر
چرخ از سبب مهر تو در کینه او بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.