۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۵

دلی که شاد ز وصل تو دیر دیر شود
به یک نظر که به بیند ترا چه سیر شود

مرا چه غم که رقیبت چو سگ گشاد دهان
کسی که مست تو شد در دهان شیر شود

من از هلاک خودم نیست غم از آن ترسم
که ترک مستی و چشمت بخون دلیر شود

گرفت در گلویم آب خنجر تو اجل
نهشت آنقدرم کز گلو به زیر شود

ز درد عشق تو چون به نمیشود اهلی
اگر هلاک شود زود به که دیر شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.