۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۸

خوشم به هجر تو گر وصل صد حضور آرد
که این صفای دل افزاید آن غرور آرد

درآ بصحبت مستان که شمع قامت تو
بیکقدم که نهد صد صفا و نور آرد

بروزگار تو از صابری نشان نبود
مگر که مادر گیتی دل صبور آرد

کرا مجال؟ بنزدیکی توای خورشید
که تاب دیدن خورشید هم زدور آرد؟

اگر نسیم تو ای گل صبا برد در باغ
هزار بلبل شوریده در نفور آرد

کسی که در سر کوی تو سرزند برخشت
اگر حکایت جنت کند قصور آرد

پیام دوست که آرد به بیکسان اهلی
سروش غیب مگر مژده سرور آرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.