۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۴

گر مست تو آهی ز سر درد برآرد
از خاک تن مدعیان گرد برآرد

گر بر دمد از خاک من خسته گیاهی
بی باد خزانی ورق زرد برآرد

صد خانه بفریاد شب از من که درین کوی
تا چند فغان این سگ شبگرد برآرد

خامست دل صومعه پرورد و خوش آن دل
کش پیر مغان میکده پرورد برآرد

مرد از غم یوسف چو زلیخا نزند آه
افغان ز محبت دل نامرد برآرد

مشکل که نسوزد دل آزاده اهلی
کاین آه تو دود از دل بیدرد برآرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.