۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۱

عیسی گذاشت دنیا، قارون اسیر او شد
آن بر فلک برآمد این در زمین فرو شد

آب حیات وصلت تا روزی که گردد؟
نقد حیات ما را باری به جستجو شد

باصولجان عشقت مارا چه چاره باشد
جایی که چرخ گردون سرگشته همچو گو شد

چون خاک میشود تن خوش وقت آنکه دایم
در کوی می فروشان خاک مس سبو شد

ساقی ز درد دوشین جز درد سر چه گویی
می ده که عمر اهلی ضایع به گفتگو شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.