هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق شدید و جذبههای عاطفی سخن میگوید. شاعر از عشق به معشوق، رنجهای دل و ضعف جسمانی خود مینالد و از امید و ناامیدی در این مسیر صحبت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۵۵۲
گر نه چاه دقنت عقل زره می فکند
جان من یوسف دل را که به چه می فکند؟
در دلم جذبه مهری عجب از خال تو بود
که به هر ره که رود سوی تو ره می فکند
بر گرفتاری پروانه دلش می سوزد
هرکه بر شمع جمال تو نگه می فکند
تن بیمار من از ضعف چنان گشت که مور
میکشد گاه بخاک ره و گه می فکند
بر در صومعه اهلی چه شود اشک فشان
تخم امید چه در خاک سیه می فکند
جان من یوسف دل را که به چه می فکند؟
در دلم جذبه مهری عجب از خال تو بود
که به هر ره که رود سوی تو ره می فکند
بر گرفتاری پروانه دلش می سوزد
هرکه بر شمع جمال تو نگه می فکند
تن بیمار من از ضعف چنان گشت که مور
میکشد گاه بخاک ره و گه می فکند
بر در صومعه اهلی چه شود اشک فشان
تخم امید چه در خاک سیه می فکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.