۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷۹

روزی که ماه ابروی آن شوخ کم نمود
روزی بما گذشت که صد سال غم نمود

در سینه تخم مهر چه حاصل دهد که بخت
از زخم ناخنم همه داس ستم نمود

جان بخشدت سگم چو قدم بر سرم نهد
مارا سگ تو هم قدم و هم کرم نمود

تا یافتیم پایه معراج نیستی
راه هزار ساله بما یک قدم نمود

عشق تو بسته بود ره از شش جهت بخلق
هجرت دلیل ما شد و راه عدم نمود

گر راه کعبه بر دگران میزند صنم
اهلی دلش بکعبه دل آن صنم نمود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.