هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و رنج‌های زندگی خود می‌گوید، اما در عین حال به آینده امیدوار است. او از بی‌عدالتی روزگار شکایت دارد، اما تسلیم نمی‌شود و معتقد است که این رنج‌ها سرانجام به پایان می‌رسد و نور امید درونش همچون شمعی بر مزارش خواهد درخشید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و مرگ نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸۶

کی سگت از استخوان من شکار من شود
قرعه یی می افکنم گر بخت یار من شود

خاک من ای گریه از راه سگان او بشوی
ورنه دامن گیر آن پاکان غبار من شود

من گنه کارم ندارم چشم رحمت از فلک
گر شود کاری ز چشم اشکبار من شود

گر چه کس بر روزگار من ندارد رحمتی
کس نمیخواهم بروز و روزگار من شود

غم مخور اهلی که این آتش نماند زیر خاک
عاقبت سوز درون شمع مزار من شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.