هوش مصنوعی: این شعر از عشق، مستی معنوی، تسلیم در برابر عشق الهی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از دلبستگی‌های دنیوی و دردهای عشق می‌نالد و به رحمت الهی امید دارد. همچنین، به قدرت ویرانگر عشق اشاره می‌کند که حتی افراد قوی را از پای درمی‌آورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و تسلیم ممکن است برای کودکان نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۸۷

نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد
دست و دلش گشاده شود هرکه مست شد

تسلیم شو که جان به طپیدن نمیبرد
صیدی که در کمند بلا پای بست شد

تا آتش جمال تو مجلس فروز گشت
دیدم که سر بلندی صد شمع پست شد

امید رحم بیشتر از زخم داشتم
رحم این زمان چه سود که تیرت ز شست شد

مرد افکن است عشق تو زنهار دست گیر
کز پا فتاد اهلی و کارش ز دست شد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.