هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد و غم بی‌پایان خود سخن می‌گوید و به زیبایی‌های طبیعت و وفاداری اشاره می‌کند. او از جفاها شکایت دارد اما تأکید می‌کند که وفاداری او کاهش نمی‌یابد. همچنین، شاعر به گذرا بودن قدرت شاهان و ماندگاری نشانه‌های وفاداری اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸۹

افغان که درد ما بدوا کم نمی شود
تا بیش میشود غم ما کم نمی شود

پاکیزه دل چو آینه یی ای فرشته خوی
زان است کز رخ تو صفا کم نمی شود

آبش مگر ز چشمه خورشید داده اند
سرو ترا که نشو و نما کم نمی شود

از حد مبر جفا که وفایی که با من است
از صد هزار جور و جفا کم نمی شود

تا خود میانه گل و بلبل چه واقع است
کامد شد نسیم صبا کم نمی شود

اهلی نماند (هیچ) ز شاهان جم نشان
اما نشان اهل وفا کم نمی شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.