هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان درد و رنج عشق و فراق می‌پردازد. شاعر از غم عشق، جنون ناشی از آن، و درد فراق سخن می‌گوید و به ناصحان توصیه می‌کند که صبر و سکون در عشق کارساز نیست. همچنین، از گریه‌های خونین و حسرت‌های عمیق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد.

شمارهٔ ۵۹۳

با جان چو شد سرشته غم عشق چون رود
جان را برون کنم مگر این غم برون رود

هر عاقلی که شیفته روی و موی تست
آخر چو شمع بر سر داغ جنون رود

منعم مکن ز گریه خون کز فراق تو
دردی برون ز سینه به هر قطره خون رود

توسن بعشوه تند مران از خدا بترس
زور تو چند بر سر مور زبون رود

ناصح برو که صبر و سکون کار عشق نیست
کار خرد بود که به صبر و سکون رود

گر کوهکن فرو نخورد گریه های خون
خوناب حسرت از جگر بیستون رود

اهلی چو لاله سینه بناخن چه بر شکافت
باور مکن که داغ تواش از درون رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.