هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و ناامیدی از وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر از جفای زمانه و فلک شکایت دارد و با وجود درد درونی، تسلیم نمی‌شود. همچنین به مفاهیمی مانند توبه نکردن از عشق، بی‌وفایی بخت و مقاومت در برابر سختی‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی، استفاده از استعاره‌های پیچیده و لحن غمگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. درک کامل شعر نیاز به شناخت ادبیات عرفانی و کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۶۰۲

چو نافه تا جگرم غرق خون نخواهد شد
خیال خال تو از دل برون نخواهد شد

جفا بر اهل محبت ز گردش فلک است
فلک بطالع ما واژگون نخواهد شد

بروزگار شدم بت پرست و توبه ز عشق
بروزگار شود هم کنون نخواهد شد

مباد کز سر کویت روم و گر بروم
بغیر بخت بدم رهنمون نخواهد شد

چو لاله ظاهر حالم بجرعه یی خوش کن
اگر چه مرهم زخم درون نخواهد شد

اگر چه باد فنا بیستون ز جای برد
غبار کوهکن از بیستون نخواهد شد

به زخم هجر نهادیم همچو اهلی دل
طمع ز وصل بریدیم چون نخواهد شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.