۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۳

بر آستان حرم زاهدی که سر میزد
شبش به میکده دیدم دری دگر میزد

خوش آنکه در ره خود روی چون رزم میدید
ز نعل مرکب خود سکه یی بزر میزد

شعاع شمع فلک پیش آتشین رویش
به صد هزار زبان بانک الحذر میزد

خراب فتنه خال و خطش نه امروزم
که در دل ازل این تخم فتنه سر میزد

ز خار پای کشیدن از آن کشیدم دست
که زخم سوزنم از طعنه بیشتر میزد

خوش آن طبیب که اهلی چو مرهمی میجست
هزار ناوکش از غمزه بر جگر میزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.