۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۴

شوقی دگر امروز دلم سوی تو دارد
گویا کششی از طرف موی تو دارد

دل میبردم سوی تو پیداست که مرغم
آهنگ کمانخانه ابروی تو دارد

از زندگیش دل چو صبا جز رمقی نیست
وین زندگی از جان نه که از بوی تو دارد

بر خاک سر کوی تو خوابد بفراغت
عیشی عجب است اینکه سگ کوی تو دارد

اهلی ز پی مردنش اسباب مهیاست
بازآ که همین آرزوی روی تو دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.