۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۷

گرچه با روی نکو خوی نکو می باید
عاشقان را ز بتان تندی خو می باید

چند کوشیم و نبخشد لب او آب حیات
کوشش ما چکند بخشش از او می باید

نه که هر سرو قدی دل برد از دست کسی
سرو سیمین بدنی غالیه مو می باید

گوشه چشم من ای سرو سهی مایل توست
منزل سرو سهی بر لب جو می باید

تا تو در معرکه یی در پی چوگان بازی
سر ما در پی چوگانت چو گو می باید

احتراز تو ز من چیست بگفتار رقیب
احتراز از سخن بیهده گو می باید

اهلی از لعل تو گر میطلبد آب حیات
تا بود زنده چو خضرش تک و پو می باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.