هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره بی‌توجهی و بی‌وفایی معشوق است. شاعر از این که قدرش دانسته نمی‌شود و با وجود فداکاری‌هایش، معشوق به او بی‌اعتنایی می‌کند، شکایت دارد. او از بی‌فایده بودن تلاش‌هایش در صورت عدم توجه معشوق می‌گوید و این که حتی بخشش‌های معشوق نیز بدون محبت واقعی بی‌ارزش است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و احساسی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۵۰

صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه سود
میزنی سنگم چه بگریزم پشیمانی چه سود

اینزمان آیینه بی گر دست بنما روی دل
ورنه آنروزی که گردش گرد بنشانی چه سود

بر فقیران چون گشایی گوشه چشم از کرم
گر گره بر روزنی از چین پیشانی چه سود

منکه عمری سوده باشم چهره بر خاک رهت
گر بدامن گردی از رویم بیفشانی چه سود

اهلی لب تشنه آنساعت که جان دور از تو داد
جان من سر تا قدم گر آب حیوانی چه سود
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.