۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵۴

گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
میدانم و میگویم شاید نه چنین باشد

در پای تو از بختم امید بود مردن
این غایت امید است گر بخت برین باشد

در کوی غم از مجنون پیشیم و تو پس دانی
این پیش و پسی ظاهر در روز پسین باشد

عشق تو نمی گنجد در جان و دل خرم
هر کس که ترا خواهد باید که حزین باشد

چون غمزه چشم تو شد گوشه نشین اکنون
هر فتنه که برخیزد از گوشه نشین باشد

لعلت که به کوثر زد از خاتم خط مهری
گنج دو جهان او را در زیر نگین باشد

شد نکته غم اهلی سر دفتر عشق اول
یک نکته ازین دفتر گفتیم و همین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.