هوش مصنوعی:
این شعر از درد عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از خارهای عشق، زخمهای دل، و حسرتهایش مینالد و از ساقی میخواهد با جامی از زهر چشم و خون دل، او را تسکین دهد. همچنین، او از مقایسه خود با مجنون و لیلی و فرهاد و شیرین یاد میکند و تأکید میکند که عشق او را دیوانه کرده و نیازی به تعویذ و فسون ندارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۵۵
مرا صد خار از آن نوگل اگر در دل درون آید
اگر خاری رود بیرون ز چشم من برون آید
بزهر چشم و خون دل بما جامی دهد ساقی
چه شادی بخشد آن جامی که از وی بوی خون آید
ز زخم حسرت فرهاد اگر کوه آگهی یابد
سزد کز چشمه چشمش سرشک لاله گون آید
فسون بر من مدم زاهد که من دیوانه عشقم
کجا با حال خود مجنون بتعویذ و فسون آید
در آن وادی که لیلی صورتان مجنون وشان جویند
اگر عاقل بود اهلی بزنجیر جنون آید
اگر خاری رود بیرون ز چشم من برون آید
بزهر چشم و خون دل بما جامی دهد ساقی
چه شادی بخشد آن جامی که از وی بوی خون آید
ز زخم حسرت فرهاد اگر کوه آگهی یابد
سزد کز چشمه چشمش سرشک لاله گون آید
فسون بر من مدم زاهد که من دیوانه عشقم
کجا با حال خود مجنون بتعویذ و فسون آید
در آن وادی که لیلی صورتان مجنون وشان جویند
اگر عاقل بود اهلی بزنجیر جنون آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.