هوش مصنوعی: این متن به بیان ناپایداری و بی‌وفایی دنیا می‌پردازد و بر بی‌ثباتی و رنج‌های زندگی تأکید دارد. شاعر از جفا و ناملایمات روزگار شکایت می‌کند و تنها مایهٔ آرامش را در عشق و معنویت می‌جوید. همچنین، او به زیبایی‌های طبیعت و نیاز انسان به مهر و محبت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، لحن غمگین و نگاه انتقادی به زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۸۴

دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد
بر هیچ منه دل که بقا هیچ ندارد

ساقی می نوشین منه از دست که دوران
در جام بجز زهر بلا هیچ ندارد

خورشید من از لطف سراسر همه مهر است
با من بجز از جور و جفا هیچ ندارد

بی شمع رخش نیست صفا خانه دل را
گر کعبه بود هم که صفا هیچ ندارد

بحر کرم است آب حیات دهنش لیک
آن بحر کرم بخش گدا هیچ ندارد

آراسته شد از خط سبزش چمن حسن
بی سبزه چمن نشو و نما هیچ ندارد

اهلی است گدای تو از آن زدبدعاست
در دست گدا غیر دعا هیچ ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.