۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۹

مرا که گبر و مسلمان نظر پرست شناسد
خوشم که هر کسی ام انچنانکه مست شناسد

اگر چه مستم و رسوا ز طعن غیر خلاصم
بکوی میکده هشیار کو؟ که مست شناسد

مخوان ز کعبه به دیرم که خاطری ننشیند
کبوتر دل من منزل نشست شناسد

کجاست دست و ترنجی که منکران زلیخا
نظر اگرچه بدزدند دست دست شناسد

شکستن دل ازو از دل خراش عیان است
کسیکه ره برد این ناله آن شکست شناسد

خراب جرعه جام توام بخاک میفکن
که قدر دردی می رند می پرست شناسد

بغیر دار فنا همت بلند تو اهلی
اگر بعرش برآید مقام پست شناسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.