هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق و غم عشق مینالد و از خداوند میخواهد که او را از این دریای غم نجات دهد. او از زخمهای عشق سخن میگوید و بیان میکند که هرچند دور از معشوق است، اما تصویر او همیشه در نظرش حاضر است. شاعر همچنین از معشوق میخواهد که خود را فقط به عاشقان نشان دهد، زیرا حضور او برای آنها مانند تاجی بر سر است. در پایان، شاعر اشاره میکند که مردم بدون دیدن معشوق، به او عیب میگیرند، اما اگر چهرهاش آشکار شود، این عیبها به هنر تبدیل میشوند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۹۱
سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گردد
بغرقاب غمم زین بحر یارب زود برگردد
جراحتها که از تیرت مرا در سینه چاک است
بناحق میخراشم دمبدم تا تازه تر گردد
چنین کافتاده ام دور از تو اینم زنده میدارد
که هر جا بنگرم شکل توام پیش نظر گردد
سمند خویش اجولان مده جز پیش مشتاقان
که گر گردی برآید عاشقانرا تاج سر گردد
ترا نادیده عیب اهلی مسکین کند هر کس
بر افکن برقع از عارض که عیب او هنر گردد
بغرقاب غمم زین بحر یارب زود برگردد
جراحتها که از تیرت مرا در سینه چاک است
بناحق میخراشم دمبدم تا تازه تر گردد
چنین کافتاده ام دور از تو اینم زنده میدارد
که هر جا بنگرم شکل توام پیش نظر گردد
سمند خویش اجولان مده جز پیش مشتاقان
که گر گردی برآید عاشقانرا تاج سر گردد
ترا نادیده عیب اهلی مسکین کند هر کس
بر افکن برقع از عارض که عیب او هنر گردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.