هوش مصنوعی: این متن به درد عشق و رنج‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از درد دل‌های عاشقانه، زخم‌های زبان، و نبود مرهمی برای التیام سخن می‌گوید. همچنین، از نگاه آفتاب به ذرات عالم و مقایسه‌ی خود با آن‌ها استفاده می‌کند تا احساس تنهایی و بی‌پناهی خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۹۸

کسی از خار خار جان مجنون کی خبر دارد
مگر هم ناقه لیلی که خاری در جگر دارد

ز زهر چشم او مردم دریغا آب چشم من
چه پروردم بخون دل نهالی کاین ثمر دارد

گرفتم ذره خاکم چرا بر من نمی تابد
چو با ذرات عالم آفتاب من نظر دارد

نیابم مرهمی از کس همه زخم زبان بینم
دلم ریش است و هر کسرا که بینم نیشتر دارد

خراش سینه اهلی ندارد در بلا سودی
به ناخن چون کسی کوه بلا از پیش بردارد؟
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.