هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد دوری و فراق، رنجهای عاشقانه، و تأثیرات عاطفی این جدایی بر فرد سخن میگوید. شاعر از احساسات خود مانند دلآزردگی، غم، و ناامیدی میگوید و از طبیعت و عناصر آن برای بیان احساساتش استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۰۷
از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرده شد
سگ داند از پی سایه را صیدی که پیکان خورده شد
گر کوه بشکافد جگر صاحب نظر یابد ز لعل
کز آه سردم سنگ را خون در جگر افسرده شد
بوی بهار و جام می تنها مرا مفلس نکرد
گل هم بسر مستی چو من هر زر که بودش خورده شد
گم بود از خلق آن دهن شد باز پیدا در سخن
شیرینی گفتار او حلوای آن گم کرده شد
چون سوخت دل در هجر او کی بشکفد از بوی وصل
فکری دگر کن ای صبا کان غنچه خود پژمرده شد
اهلی که بود از سوز دل همچون چراغ افروخته
تا ماند دور از شمع خود مسکین عجب دل مرده شد
سگ داند از پی سایه را صیدی که پیکان خورده شد
گر کوه بشکافد جگر صاحب نظر یابد ز لعل
کز آه سردم سنگ را خون در جگر افسرده شد
بوی بهار و جام می تنها مرا مفلس نکرد
گل هم بسر مستی چو من هر زر که بودش خورده شد
گم بود از خلق آن دهن شد باز پیدا در سخن
شیرینی گفتار او حلوای آن گم کرده شد
چون سوخت دل در هجر او کی بشکفد از بوی وصل
فکری دگر کن ای صبا کان غنچه خود پژمرده شد
اهلی که بود از سوز دل همچون چراغ افروخته
تا ماند دور از شمع خود مسکین عجب دل مرده شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.