هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که از همنشینی با معشوق محروم شده و این محرومیت باعث دشمنی دیگران با او شده است. شاعر از سوختن دل خود مانند شمع و تلاش‌های بی‌ثمر برای درمان آن می‌گوید. همچنین، او از تأثیرات منفی این عشق بر زندگی خود و سوءتفاهم مردم سخن می‌گوید. در پایان، اشاره می‌کند که در حالی که دیگران به مقصود رسیده‌اند، او در آتش عشق سوخته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۰۸

تا تورا آرزوی همنفسی با من شد
هر کجا همنفسی بود بمن دشمن شد

در علاج دل بیمار که چونشمع بسوخت
سعی بسیار نمودیم و دوا کشتن شد

بسکه اندیشه خالت ز دل من سر زد
آخر این تخم بلا در دل من خرمن شد

خلق را دوش گمان شد که مرا خانه بسوخت
بسکه دود از جگر سوخته بر روزن شد

نیکبختان همه در گلشن مقصود شدند
اهلی سوخته دل بود که در گلخن شد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.