هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از نگاه معشوق که جان او را می‌گیرد و دوباره زنده می‌کند، از درد عشق و جگرسوختگی می‌نالد. همچنین، از فریب‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر خود و دیگران صحبت می‌کند. در پایان، شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند که حتی تشبیه آن به آفتاب نیز نارسا است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و فریب نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۱۰

نظاره بین که عاشق بیچاره میکند
جان داده همچو صورت و نظاره میکند

گر من جگر کباب شدم این نه از من است
آن چشم مست بین که جگر پاره میکند

حیران آن لبم که مرا کشت و زنده کرد
کی عشوه چاره من بیچاره میکند

کوی تو جنت است ولی مدعی به مکر
شیطان صفت ز جنتم آواره میکند

آمد زقتل دمبدم آن غنچه لب به تنگ
تمهید قتل خلق بیکباره میکند

اهلی اگر جمال تو را گوید آفتاب
تشبیه آفتاب به سیاره میکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.