۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۵

عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود
دامن پاک کس آلوده بجامی نشود

می خور و سبحه و سجاده صد پاره بهل
مزغ زیرک ز پی دانه بدامی نشود

پیش مرغ دل ما کعبه و بتخانه یکیست
طایر سدره مقیم لب بامی نشود

صد ملامت ز بتان بینم و اینطایفه را
کم به بینم که مرا ذوق سلامی نشود

سوخت پروانه و شمع از رخ او یاد نکرد
هیچکس سوخته در آتش خامی نشود

عشق از خواجگی و بندگی آزاد بود
ورنه محمود گرفتار غلامی نشود

هرکه رفتار بتان دید چو اهلی عجبست
که سرش خاک ره کبک خرامی نشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.