۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۶

هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند
گر لبی از کرم پیر مغان تر نکند

توسن ناز مکن زین پی گلگشت چمن
تا صبا خاک ره از دست تو بر سر نکند

نکند نرگس خونخوار تو ساغر گیری
تا کسی خون دل از دیده بساغر نکند

وعده کام مکن از دهن خویش بکس
کاین سخن یکسر مو کس ز تو باور نکند

ملکت عشق کلیدش بکف فرهادست
خسرو این ملک بشمشیر مسخر نکند

هجر و وصل و غم و شادی همه از دوست خوشست
عاشق آن به که بخود هیچ مقرر نکند

اهلی از ساقی دوران طمع صاف مکن
تا دل صافیت از درد مکدر نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.