هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق ناامید و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی یار، نازهای باغبان، و اسارت در زلف معشوق شکایت دارد و خود را به دیوانه‌ای تشبیه می‌کند که در بیابان عدم سر می‌نهد. در نهایت، با وجود همه رنج‌ها، شاعر به امید قبول شدن، سر بر آستان معشوق می‌نهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۷۲۷

شد سگش یار رقیب و جور با خود میکند
با بدان هر کو نکویی میکند بد میکند

سرو من در باغ و نگشاید در من باغبان
باغبان هم ناز بر من زان سهی قد میکند

در بیابان عدم سر مینهم دیوانه وار
زلف چون زنجیر او بازم مقید میکند

می زدن کی از سفال آنسگ کو حد ماست
ما چه سگ باشیم او خود لطف بیحد میکند

سر بنه بر آستان او بامید قبول
گر قبولت میکند اهلی و گر رد میکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.